جدول جو
جدول جو

معنی علی عجمی - جستجوی لغت در جدول جو

علی عجمی
(عَ یِ عَ جَ)
وی متکلم و منطقی بود و در سال 860 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- حواشی بر حاشیۀ شرح شمسیۀ سید شریف. 2- حواشی بر شرح مواقف سید شریف، در علم کلام. (از معجم المؤلفین از شذرات الذهب ابن عماد ج 7 ص 297 و الشقائق النعمانیۀ طاش کبری ج 1 ص 163 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1716)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ ؟)
ابن مبارک عجابی. وی قرائت را از کسائی فراگرفته و در حروف یسیره با او مخالف شده است. (از الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ لَ)
ابن موسی بن جعفر بن محمد بن احمد بن طاوس علوی فاطمی. مشهوربه ابن طاووس و ملقب به رضی الدین و مکنی به ابوالقاسم. رجوع به ابن طاووس و علی (ابن موسی بن...) شود
ابن حمودبن میمون بن احمد ادریسی حسنی علوی حمودی. ملقب به الناصر لدین الله. نخستین تن از ملوک بنی حمود در قرطبه و مالقه. رجوع به علی حمودی شود
ابن عبدالکریم بن علی بن محمد بن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی. مشهور به نسّابه و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی نیلی شود
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی. رجوع به علی شجری شود
ابن احمد بن محمد بن عمر بن سالم بن عبیدالله بن حسن علوی حسینی زیدی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی زیدی شود
ابن عبدالقادر بن عبدالرحمان بن علی بن علی بن علی بن أمین علوی اندلسی جزایری مالکی شاذلی. رجوع به علی اندلسی شود
ابن محمد بن جعفر بن محمد بن زید شهید علوی امامی حمانی. رجوع به علی حمانی (ابن محمد بن جعفر کوفی...) شود
ابن حسن (یا حسین). مکنی به ابوالقاسم. منجم و ریاضیدان مشهور قرن چهارم هجری قمری رجوع به ابن اعلم شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن ناصر علی سهرندی (یا سرهندی). وی از شعرای دربار محمدشاه هندی بود که در اواسط قرن دوازدهم هجری قمری درگذشت. بعضی اشعار او در نتایج الافکار آمده است. (از الذریعه ج 9 ص 760 از نتایج الافکار ص 495)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن اسماعیل بن ابراهیم بن محمد بن عربشاه اسفرایینی شافعی مکی. مشهور به عصامی و ’حفید’ یعنی نوادۀ عصام. ازرجال بلاغت بود و در سال 1007 هجری قمری در مکه درگذشت. او راست: حاشیه ای بر شرح استعارات جد خود عصام الدین، بر سمرقندیه، در بلاغت. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین ج 1 ص 751 و فهرست الخدیویه ج 4 ص 129)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ رَ)
نام وی در هدیه العارفین بصورت ’علی بن عبداﷲ عربی حلی، مشهور به ابن لجام و ملقب به علاءالدین’ آمده است. وی اصولی و فقیه و محدث و مفسر بود و از سایر علوم عقلی و شرعی اطلاع داشت و در شهر حلب میزیست. و در سال 901 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- تعلیقی بر التوضیح در اصول فقه. 2- حاشیه بر شرح عقاید نسفی. از تفتازانی. 3- حواشی بر مقدمات أربع. (از معجم المؤلفین از الشقائق النعمانیۀ طاش کبری ص 236 و شذرات الذهب ابن عماد ج 8 ص 5 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 498)
ابن عمر عربی. مدرس. متوفی در حدود سال 980 هجری قمری او را رساله ای است در علم بدیع. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 158)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ)
ابن عثمان بن محمد بن احمد بن حسن عذری بغدادی. مشهور به ابن قاصح و مکنی به ابوالبقاء 716- 801 هجری قمری). قاری و منجم قرن هشتم هجری قمری بود. او راست: 1- تحفهالانام فی الوقف علی الهمز لحمزه و هشام. 2- درهالافکار فی معرفهاوقات اللیل و النهار. 3- سراج القاری المبتدی و تذکرهالمقری المنتهی. 4- قرهالعین فی الفتح والاماله بین اللفظین. 5- هدایهالمبتدی فی معرفهالاوقات بربعالدائرهالذی علیه المقنطرات. (از معجم المؤلفین از فهرس مخطوطات القرأات بالظاهریه و طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 555 و الضوء اللامع سخاوی ج 5 ص 260 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 727 و فهرس المخطوطات المصورۀ کونتش ج 3ص 18 و کشف الظنون حاجی خلیفه ص 369 و سایر صفحات)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ دَ)
ابن مسافر عدوی. متکلم بود و در سال 557 هجری قمری درگذشت. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 241)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ بَ)
ابن افلح بن محمد عبسی. مکنی به ابوالقاسم. شاعر بود و خلفا را مدح کرد. او را نوادر بسیاری است. وی از بغداد به شام فرار کرد و سپس به بغداد بازگشت و در 2 شعبان سال 553 هجری قمری درگذشت. تولد او در سال 443 بوده است. او را دیوان شعر و دیوان رسائل است. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 764 وفیات الاعیان ابن خلکان ج 1 ص 455 و ذیل تاریخ بغداد ابن نجار ج 10 ص 188 والوافی صفدی ج 12 ص 9)
ابن حسین بن علی عبسی. مشهور به ابن کوچک وراق. ادیب بود و در مصر تحصیل کرد و ساکن شام و ساحل شد. وی در سال 394 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- اعزالمطالب الی اعلی المراتب فی الزهد. 2- کتاب الطنبوریین. (از معجم المؤلفین از معجم الادباء ج 13 ص 157 و ایضاح المکنون ج 1 ص 100 و هدیه العارفین ج 1 ص 686)
ابن عبیدالله عبسی. مکنی به ابوعاصم. از روات حدیث بود و ثوروی و ابوادریس ازوی روایت کردند. و نیز رجوع به ابوعاصم عبسی شود
لغت نامه دهخدا
(عَیِ عَ لَ)
ابن عبدالله بن علی بن حسین بن زید بن علی بن حسین بن زید بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علوی علیهم السلام. مکنی به ابوالقاسم و مشهور به ابن الشبیه (معجم الادباء چ مارگلیوث) و یا شبیه (معجم الادباء چ قاهره) وی خطاط بود و از دسترنج خود معاش خویش را به دست می آورد و به فقرا نیز کمک میکرد. مولد او در عیداضحای سال 360 هجری قمری بود و در دهۀ اول رجب سال 441 هجری قمری درگذشت. صاحب معجم الادباء گوید که دیوانی از عروه بن ورد به خط او دیده است. رجوع به معجم الادباء چ قاهره ج 13 ص 271 و چ مارگلیوث ج 5 ص 230 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ)
ابن نصر بن عقیل بن احمد بن علی بغدادی همام عبدی. مکنی به ابوالحسن. وی شاعر بود و به دمشق نزد الملک العادل رفت و مدتی ’امجد’ حاکم بعلبک را مدح کرد و در شعبان سال 569 هجری قمری در دمشق درگذشت. او را دیوان شعری است. (از معجم المؤلفین از البدایۀ ابن کثیر ج 13 ص 24 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 539 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 703 و الاعلام زرکلی ج 5 ص 181)
ابن محمد بن حسن عبدی. مکنی به ابوتمام و مشهور به ابن یزداد. وی قاضی واسط بود و در سال 372 هجری قمری در همین شهر متولد شد. در حدیث مورد اعتماد و قائل به خلق قرآن نیز بود. او در سال 459 هجری قمری در واسط درگذشت. (از الاعلام زرکلی از میزان الاعتدال ج 2 ص 238)
ابن حسن بن اسماعیل عبدی. مکنی به ابوالحسن. از بنی عبدالقیس است. رجوع به علی عبدری (ابن حسن بن اسماعیل بن احمد بن جعفربن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مِ)
ابن سعید بن محمد بن احمد بن محمد بن حسن بن محمد بن علی بن محمد بن حسین بن عبدالسلام بن عبدالمطلب حر عاملی جبعی. رجوع به علی حر شود
ابن محمد بن مکی بن عیسی بن حسن بن عیسی شامی عاملی جیلی. ملقب به نجیب الدین و مشهور به ابن مکی. رجوع به علی شامی شود
ابن محمد بن مکی عاملی جزینی. مکنی به ابوالقاسم و ملقب به ضیاءالدین و حسام الدین و رضی الدین. رجوع به علی جزینی شود
ابن حسین بن عبدالعالی کرکی عاملی. مشهور به محقق ثانی، و محقق کرکی، و شیخ علائی، و مولی مروج. رجوع به علی کرکی شود
ابن محمد بن علی بن محمد بن یونس بیاضی عاملی. ملقب به زین الدین و مکنی به ابومحمد. رجوع به علی بیاضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ مِ)
ابن عبیدالله بن حرث بن رحضه بن عامر بن رواحه بن حجر بن معیص بن عامر بن لؤی قرشی عامری. ابن عبدالبرکان گوید که وی در روز فتح، اسلام آورد و در روز یمامه بقتل رسید. (از الاصابۀ ابن حجر ج 4 قسم اول)
ابن مجاهدبن یوسف عامری. ملقب به اقبال الدوله. دومین و آخرین تن از امرای دانیه. رجوع به علی (ابن مجاهدبن یوسف...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ فَ)
ابن رفاعه رافع بن بدوی طهطاوی. در سال 1265 هجری قمری متولدشد و مدتی امور بازرسی و نظارت بر وزارت فرهنگ مصر را بر عهده داشت و در سال 1321 هجری قمری در قاهره درگذشت. او راست: 1- رقم العلم فی رسم القلم. 2- قدوهالفرع بأصله و حب الوطن و أهله. (از معجم المؤلفین)
وی متصدی ادارۀ بازرسی دخانیات در دو شهرستان دقهلیه و شرقیه در مصر بوده است. او راست: الحشرات المتلفه لزراعه القطن المصری و کیفیه ابادتها، که در سال 1313 هجری قمری در زمان حیات مؤلف در اسکندریه به چاپ رسید. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
علی الوحید علی یامی، ابن حاتم بن احمد یامی. آخرین تن از بنی حمدان یمن. رجوع به علی حمدانی (ابن حاتم...، شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَ)
ابن حسن بن محمد بن حسن بن عبدالرحمان بن یحیی بن محمد بن عیسی نعمی حسنی یمنی. عالم و شاعر متولد در سال 984 هجری قمری وی عهده دار امر قضاء در ناحیۀ صبیا ازتهامه بود. و در ذی حجۀ سال 1067 هجری قمری درگذشت. او را تألیفات و رسائلی است. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَلَ)
ابن ابی احمدحسین طاهر بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن امام موسی بن جعفرالصادق (ع) ملقب به علم الهدی و ثمانینی و ذوالثمانین و ذوالمجدین و سیدمرتضی و شریف مرتضی. رجوع به علم الهدی موسوی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عُ مَ)
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی. رجوع به علی شجری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عِ)
ابن هبه الله بن علی بن هبه الله بن جعفر عجلی جرباذقانی بغدادی. مشهور به ابن ماکولا و ملقب به سعدالملک و مکنی به ابونصر. رجوع به ابن ماکولا (ابونصر علی...) و به علی (ابن هبه الله بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رَ جَ)
ابن یوسف بن حیدره بن حسن رجبی، ملقّب به شرف الدین و مکنّی به ابوالحسن. وی طبیب و حکیم و ادیب بود. در سال 583 هجری قمریدر دمشق متولد شد و در سال 667 هجری قمری در همین شهردرگذشت. او راست: 1- حواشی بر شرح ابن ابی صادق بر مسائل حنین. 2- حواشی بر قانون ابن سینا. 3- خلق الانسان و هیئه اعضائه و منفعتها. (از معجم المؤلفین ج 7ص 265). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12 ص 331. عیون الابناء ابن ابی اصیبعه ج 2 ص 195. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 723. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 439. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 711
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ عَ جَ)
سید علی عجم، لقب علی بن صدرالدین موسی سیاهپوش صوفی است که در بیت المقدس بدین نام شهرت دارد. رجوع به علی سیاهپوش شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ چِ شُ)
خواجه علی چشمی، ، ملقّب به شمس الدین. وی ششمین تن از امرای سربداری بود که از سال 749 تا 753 هجری قمری حکومت می کرد و به فراست و دانایی و کفایت شهره بود. او پس از قتل امیر مسعود رئیس واقعی سربداران به شمار می رفت و در سال 749 هجری قمری خواجه شمس الدین فضل الله زمام امور سربداران را به وی سپرد. خواجه علی چشمی با طغاتیمور صلح کرد و ولایاتی را که امیرمسعود از او گرفته بود به وی مسترد داشت. خواجه شمس الدین عاملی داشت به نام حیدرقصاب که محکوم به پرداخت مبلغی از بابت بقایای خود شد و چون خواجه مبلغ مزبور را به درشتی از وی مطالبه کرد، حیدر به تحریک خواجه یحیی که از مقربان امیر مسعود بود، در سال 753 هجری قمری خواجه شمس الدین را به قتل رسانید. (از تاریخ مفصل ایران، مغول چ عباس اقبال ص 473) (طبقات سلاطین اسلام ص 224). و رجوع به معجم الانساب زامباور ص 381 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ جَ)
نویسنده و روزنامه نگار بود و به سال 1308 هجری قمری در موصل متولد شد و در آنجا روزنامۀ ’صدی الجمهوریه’ را منتشر ساخت. و در آغاز تشرین اول سال 1928 میلادی (1374 ه. ق.) در حلب درگذشت و جسد او را به موصل منتقل کردند. او راست: التحفهالسنیه فی الهدیهالسنوسیه. (از معجم المؤلفین بنقل از لغهالعرب رفائیل بطی ج 7 ص 132)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِتَ)
ابن عبدالله بن سنان طوسی تیمی، مکنّی به ابوالحسن. از بزرگان علمای کوفه. رجوع به طوسی (ابوالحسن علی...) و معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 229 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ حَ رَ)
ابن احمد بن محمد بن طرطوسی حرمی، مکنّی به ابوبکر. وی از علمای قرن چهارم هجری و معاصر با المطیع و الطائع بالله عباسی بود. و زمان آل حمدان را نیز درک کرد. نشو و نمای او در طرطوس بود سپس به مکه رفت ودر آنجا مجاور شد و نزد عرفا به ’طاووس الحرمین’ مشهور گشت. و در سال 374 هجری قمری در آنجا درگذشت. و او را مریدان بسیار بود. (از نامۀ دانشوران ج 4 ص 62)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن عبدالعزیز بن حسام بن حامد، مشهور به ام ولدزادۀ رومی. وی عهده دار امر قضا در حلب بود و در سال 980 هجری قمری در همین شهردرگذشت. اوراست: 1- رساله الامتحان. 2- الرساله السیفیه. 3- الرساله الشمعیه. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون ج 1 ص 565. هدیهالعارفین ج 1 ص 748)
مرجوشی. شیمیدان قرن نهم هجری قمری او راست: در الانوار فی اسرار الاحجار. (از معجم المؤلفین از فهرس الخدیویه ج 5 ص 380)
ابن محمد رومی حنفی. مشهور به باشماقچی زاده. رجوع به باشمقچی زاده (سیدعلی...) و پاشمقچی زاده و علی (ابن محمد...) شود
ابن مصطفی بن بیرمحمد کوتاهیه ای رومی حنفی. ملقب به جبری و مشهور به بلبل زاده. رجوع به علی بلبل زاده شود
ابن حسین بن سلیمان اسپارته ای رومی حنفی (علی رضا...) ، مشهور به وصفی. رجوع به علیرضا (ابن حسین...) شود
ابن ابراهیم مغنیساوی رومی حنفی (علی رضا...) ، مشهور به اولیازاده. رجوع به علیرضا (ابن ابراهیم...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن قاسم سعدی حلبی رامی. او راست: التعلیم و الاعلام فی رمی السهام، که آن را برای امیر برسبای چرکسی تألیف کرد. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 425)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِعَ)
ابن موسی بن عبدالملک بن سعید عنسی اندلسی غرناطی مغربی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن سعید. رجوع به ابن سعید و علی (ابن موسی ابن...) شود
لغت نامه دهخدا
(عُ مَ رِ عَ جَ)
ابن ابراهیم بن عبدالله حلبی عجمی شافعی. ملقب به کمال الدین. فقیه بود. در سال 704 ه. ق. متولد شد و به سال 777 ه. ق. در حلب درگذشت. او را تألیفاتی در فقه است. (از معجم المؤلفین از شذرات الذهب ابن عماد ج 6 ص 253)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ جَ)
ابن محمد بن علی بن محمد علوی عمری شجری. ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن ومشهور به ابن صوفی. در انساب تألیفاتی داشت و در سال 425 هجری قمری در قید حیات بود. او راست: 1- الشافی. 2- العیون. 3- المبسوط، در انساب. 4- المجدی فی انساب الطالبین. 5- المشجرات، در انساب. (از معجم المؤلفین از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 323 و تذکرهالمتبحرین ص 490 و اعیان الشیعۀ عاملی ج 42 ص 32)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن محمد بن خالد بلاطنسی شامی شافعی. ادیب و از اهالی دمشق بود. و در سال 936 هجری قمریدرگذشت. او راست: نزههالناظر و بهجهالخاطر فی الادب، نظم و نثر. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 642 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 743)
ابن احمد شامی خزرجی. مکنی به ابوالحسن. از فضلای قرن 11 هجری قمری بود و در سال 1033 درگذشت. او راست: مبادرهالاسعاف بنظم اجواد بعض الاشراف. (از معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب ص 451)
ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم. رجوع به ابن جهم و علی (ابن جهم بن...) شود
ابن محمد بن علی بن عبدالرحمان بن عراق شامی حجازی شافعی. مشهور به ابن عراق و ملقب به سعدالدین. رجوع به علی حجازی شود
ابن عبدالمحسن بن دوالیبی بغدادی شامی حنبلی. مکنی به ابوالمعالی و ملقب به عفیف الدین. رجوع به علی دوالیبی شود
ابن عبدالقادر حسنی شامی قاهری أزهری شافعی. مشهور به سید فرضی و ملقب به نورالدین. رجوع به علی فرضی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ)
ابن ماجدۀ سهمی. مکنی به ابوماجده. وی از صحابه بود و از ابوبکر وعمر روایت کرد. (از الاصابۀ ابن حجر ج 5 قسم سوم). واژه صحابی از ریشه «صحب» به معنای همراهی آمده و در اصطلاح اسلامی به کسانی اطلاق می شود که پیامبر اسلام (ص) را دیده، به او ایمان آورده و تا پایان عمر مسلمان مانده اند. آنان پایه گذاران سنت، ناقلان حدیث و ستون های نخستین جامعه اسلامی به شمار می روند.
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَ لَ)
ابن مسلم بن محمد بن علی سلمی دمشقی شافعی خلوتی. مشهور به ابن سهروردی و ملقب به جمال الاسلام و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی سهروردی شود
ابن عبدالرحیم بن حسن بن عبدالملک بن ابراهیم سلمی عباسی رقی بغدادی. مشهور به ابن عصار و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی عباسی شود
ابن حسین عبدالرحیم سلمی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. ادیب و لغوی وخطاط. رجوع به ابن قصار (ابوالحسن علی بن...) شود
لغت نامه دهخدا
(ع یِ عَ)
ابن محمد بن احمد عنسی صنعانی. ادیب و شاعر بود و در صنعاء متولد شد و در جمادی الاولی یا جمادی الاّخرۀ سال 1139 هجری قمری در حیمه درگذشت. او راست: 1- الروض الاقحوانی فی الشعیر الزهوانی. 2- عنوان الشرف. 3- کأس المحتسی من شعرالعنسی، که دیوان شعر اوست. (از معجم المؤلفین از فهرس مخطوطات الظاهریه و البدرالطالع شوکانی ج 1 ص 475 و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 766)
ابن یحیی. ملقب به شمس الدین. شاعریمانی. وی از بنی عنس و از مذحج بود و مورد خشم الملک المظفر رسولی واقع گشت و او را زندانی کرد و در سال 681 هجری قمری در زندان درگذشت. (از الاعلام زرکلی از العقوداللؤلؤیه ج 1)
لغت نامه دهخدا
(عَیِ نَ جَ)
سید علی نجفی، ابن حسن بن سلیمان بن سعد بن فرج الله بن علی بن سعد بن عبدالله بن حماد حسینی جزایری نجفی. مشهور به سیدعلی حلو. رجوع به علی جزایری شود
لغت نامه دهخدا